تألیف: سرویس دین و دعوت پایگاه‌ اطلاع‌رسانی اصلاح

مفهوم ایمان به کتب:
در اصطلاح شرع ایمان به کتب آسمانی به این معنی است که ایمان و باور داشته باشیم به تمامی کتاب‌هایی که از طرف خدا بر پیامبرانش نازل شده‌اند و آن‌ها را رحمتی از طرف خدا دانسته که وسیله‌ی هدایت انسان‌هاو مایه‌ی سعادت دنیا و آخرت‌شان می‌باشند؛[1] حال چه کتاب‌هایی که مستقیماً از آن‌ها در قرآن اسم برده شده و چه آن‌ها که نام‌شان ذکر نگردیده است، بلکه شامل تمامی انواع وحی لفظی یا نوشته، که بر هر کدام بر پیامبرانش برای ابلاغ به مردم نازل شده‌اند، می‌گردد؛ حال تفاوتی ندارد که این وحی یک یا چند آیه ، زیاد یا کم، مدون یا غیر مدوّن باشد.[2]کتاب‌های آسمانی که در قرآن نام‌شان ذکر گردیده عبارتند از: «قرآن» که بر محمد(ص)، «تورات» بر موسی(ع)، «انجیل» بر عیسی(ع)، «زبور» بر داوود(ع) و «صحف» بر ابراهیم(ع) نازل شده‌اند. [3]

ایمان به کتاب‌های فوق بدین معنی است که:

1) باور داشته باشیم که کتاب‌های مذکور هر کدام از طرف خداوند بر پیامبری از پیامبرانش نازل شده‌اند و ساخته و پرداخته‌ی دست آنان نبوده‌اند.

قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَینَا وَمَا أُنزِلَ إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَقَ وَیعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِی مُوسَى وَعِیسَى وَمَا أُوتِی النَّبِیونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَینَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ[4] یعنی:بگوئید: ایمان داریم به خدا و آن‌چه (به نام قرآن) بر ما نازل گشته، و آن‌چه بر ابراهیم،‌اسماعیل، اسحاق، یعقوب، و اسباط (یعنی نوادگان یعقوب) نازل شده است، و به آن‌چه برای موسی و عیسی آمده و به آن‌چه برای (همه‌ی) پیامبران از طرف پروردگارشان آمده است. میان هیچ یک از آنان تفاوتی قایل نمی‌شویم (نه این‌که مثل یهودیان و عیسویان، بعضی‌ها را بپذیریم و بعضی‌ها را نپذیریم. بلکه همه‌ی پیغمبران را راهنمای بشریت در عصر خود می‌دانیم و کتاب‌هایشان را به طور اجمال می‌پذیریم) و ما تسلیم (فرمان) خدا هستیم... .

2) تصدیق محتوا و مضامین آن‌ها مادامی که تحریف و دست‌کاری نشده باشند.

3) با میل و علاقه‌ی قلبی به کتابی که منسوخ نشده، عمل کنی، چه هدف و حکمت آن را درک کرده باشی و چه نفهمیده باشی.

ضرورت ایمان به کتب آسمانی

ایمان به کتاب‌های آسمانی یکی از پایه‌های ایمان محسوب شده و مفهوم ایمان بدون باور به تمامی کتاب‌هایی که از طرف خدا نازل شده‌اند، کامل نمی‌شود. نص صریح آیات و احادیث پیامبر(ص) بر اهمیت ایمان به کتب آسمانی دلالت دارند.[5]

خداوند متعال در قرآن کریم از ایمان پیامبر(ص) و مؤمنان به کتب آسمانی ما را آگاه می‌کند و می‌فرماید:

آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ ... . [6] یعنی:فرستاده‌ی (خدا،‌محمد) معتقد است بدان‌چه از سوی پروردگارش بر او نازل شده است (و شکی در سالت آسمانی خودش ندارد) و مؤمنان (نیز) بدان باور دارند. همگی به خدا و فرشتگان او و به کتاب‌های وی و پیغمبرانش ایمان دارند... .

هم‌چنین در سوره‌ی نساء آیه‌ی 136 منکران کتاب‌های آسمانی را کافر می ‌داند[7] و می‌فرماید:

... وَمَنْ یکْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْیوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعِیداً یعنی:... هر کس به خدا و فرشتگان و کتاب‌های خداوندی و روز رستاخیز کافر شود (و یکی از این‌ها را نپذیرد) واقعاً در گمراهی دور و درازی افتاده است.

پیامبر بزرگ اسلام(ص) نیز در حدیثی به نقل از عمر ابن خطابt در پاسخ جبرئیل که از او در مورد ایمان پرسید، چنین جواب داد:

«ألایمانُ أنْ تُؤمن بالله و ملائکتِهِ و کتبِهِ و رسله و الیومِ الآخرِ والقدر کله خیره وشره»[8] یعنی: «ایمان این است که به خداوند، ملائکه، کتاب‌های آسمانی، پیامبران، روز آخرت و تقدیر تمامی خیر و شر باور داشته باشی.»

کُتُب آسمانی و ماهیت آن‌ها:

حال هر یک از کتب آسمانی موجود را به صورت مستقل، مورد بررسی مختصری قرار خواهیم داد.

تورات:

تعریف تورات:

لفظ (توراة) از الفاظ عبری است که وارد زبان عربی شده است و از کلمه‌ی «تورا» که به معنی قانون و شریعت است، گرفته شده است. توراتی که بر موسی(ع) نازل شد، کتابی بود که برای هدایت مردم و خوش‌بختی دنیا و آخرتشان از طرف خداوند فرستاده شده بود.

محتوا و مضامین این کتاب متناسب با نیازها و درد و مشکلات جامعه‌ی آن روز بود. تا موسی(ع) به عنوان پیامبر خدا به دعوت مردم به آن مفاهیم بپردازد و درون و برونشان را از دردهایی که به آن مبتلا بودند، پاک سازد و جامعه‌ای بر اساس توحید بنیاد نهد و آنان را طوری تربیت کند که برای زندگی پس از مرگ و دیدار خداوند متعال آمادگی لازم و کافی را کسب نمایند. بر همین اساس موسی(ع) و یارانش خصوصاً هارون، برادرش، در این راه زحمت زیادی را متحمل شدند و آزارهای زیادی را از دست مخالفان دین خدا چشیدند.

متأسفانه در زمان موسی(ع) هیچ کس اقدام به مکتوب نمودن تورات ننموده و همین امر راه را باز کرد تا با توجه به ضعف‌های انسانی از جمله دو صفت اساسی «جهل» و «هوی»، سهواً یا عمداً، دقیقاً آن توراتی که از طرف خدا نازل گردیده ثبت نشده است، بلکه نظرات نویسند‌گان در آن دخیل شده و از مرتبه‌ی الهی و قدسی بودن، به کتابی که خواسته‌های نفسانی یا جاهلانه‌ی انسان در تدوین آن دست داشت، تنزل کرد.

اسفار تورات:

حاصل نوشته‌های فوق توراتی است مشتمل بر پنج «سِفْر» که عبارتند از:[9]

1) سِفْر تکوین: این سِفْر از آفرینش جهان و پیدایش انسان و طوفان نوح(ع) و تولد ابراهیم(ع) تا مرگ یوسف(ع) بحث می‌کند.

2) سِفْر خروج: این سِفْر از زندگی بنی اسرائیل در مصر، از زمان یعقوب(ع) تا رفتن‌شان به سرزمین کنعان با موسی و یوشع فرزند نون، بحث می‌نماید.

3) سِفْر لاویین: این سِفْر منسوب به «لاوی» پسر یعقوب است و از طهارت، نجاست، اهدای قربانی، نذر و بزرگ‌داشت هارون و فرزندانش و ... سخن گفته است.

4) سِفْر عدد: این سِفْر قبایل، افراد و چهارپایان بنی اسرائیل را از زمان یعقوب برمی‌شمارد.

5) سِفْر تثنیه: در این سِفْر احکام، عبادات، سیاست، اجتماع، اقتصاد و سه سخنرانی موسی(ع) و انتخاب «یوشع بن نون به عنوان جانشین موسی سخن به میان آمده و با بیان خبر وفات موسی و دفن او در کوه‌های «موآب» پایان یافته است.

تحریف تورات:

هر شخص عاقل و منصفی تورات امروزی را بری می‌داند از آن‌چه که از طرف خدا نازل شده است؛ چرا که در تورات امروزی موارد زیادی وجود دارد که نشان از دست‌کاری و تحریف آن از طرف انسان می‌باشد.[10] از جمله:

1- تغییر، دگرگونی و نابودی بخش‌هایی از تورات؛ از زمان پیامبر خدا سلیمان(ع) (945 قبل از میلاد) تا سال 613 میلادی، تورات 7 بار دچار دست‌کاری شده و محتوای آن تغییر یافت؛ که این امر باعث از بین رفتن یا اضافه نمودن بسیاری از موضوعات گردیده است.

2- عدم ارتباط عقاید باطل موجود در تورات با تعالیم سایر پیامبران.

3- نقص روا داشتن بر پروردگار و تشبیه او به مخلوقات؛ برای مثال در تورات آمده است که:

«یک شب کامل خداوند(رض) با یعقوب (ع) در آویخت و کشتی گرفت و حضرت یعقوب او را بر زمین زد.»

«خداوند هنگامی‌که گناه‌کاری‌های انسان را دید،‌ از آفرینش او پشیمان شد و گریه کرد تا دچار چشم درد شد و ملایکه به عیادت او آمدند.»

4- دشنام دادن به انبیا و سرزنش آن‌ها؛ از جمله در این رابطه در تورات آمده است:

«همانا هارون [پیامبر خدا(ع)] مجسمه‌ی گوساله‌ای را از طلا ساخت و هم‌راه بنی اسرائیل آن را پرستش کرد.»

«همانا لوط [پیامبر خدا(ع)] شراب خورد تا مست شد. سپس برخاست و با یکایک دخترانش زنا کرد.»

«سلیمان [پیامبر خدا(ع)] در آخر عمرش مرتد شد و بتها را بندگی کرد و معابدی را بر آنان بنا نهاد.»[11]

5- در بر دارنده‌ی اغراق و زیاده‌روی و غیر ممکنات و متناقضات.

6- مغایرت تورات با حقایق ثابت و یقینی علم جدید؛ از جمله کتاب‌هایی که در این موضوع سخن گفته‌اند دو کتاب به نام‌های «اصل الانسان» و «التوراة و الانجیل و القرآن و العلم»[12] از دانشمند فرانسوی –موریس بوکای- هستند، که در این دو کتاب اشتباهات علمی موجود در تورات و انجیل را بیان نموده و در همان حال، ‌عدم تعارض قرآن با علم جدید و حقایق یقینی آن را اثبات و به اکتشافاتی در علم جدید اشاره نموده، که قرآن در 1400 پیش به آن اشاره کرده است.

انجیل:

انجیل کتاب بزرگی است که خداوند بر عیسی(ع) نازل کرد تا کامل کننده‌ی تورات و تأیید کننده‌ی آن باشد. در بیشتر مسائل با آن مشترک است و هم‌چون تورات انسان را به راه مستقیم هدایت کرده و راه حق را از باطل جدا می‌کند. انسان را از بندگی غیر خدا، به بندگی خدا دعوت می‌نماید.

این بار نیز متأسفانه -هم‌چون تورات- در زمان عیسی(ع)، این کتاب آسمانی مکتوب نشده و تنها به صورت شفاهی و دهان به دهان نقل گردید. همین امر باز زمینه را فراهم کرد، تا برخی سهواً یا عمداً به دخل و تصرف و حذف و اضافات در آن بپردازند. تحریف انجیل و تورات نیز در این صورت بسیار طبیعی است، چرا که انسان اولاً فراموش‌کار است و پس از مدتی هر چند اندک قادر به حفظ دقیق یک مطلب نبوده و آن موضوع در حافظه‌ ماندگار نخواهد بود. ثانیاً با گذشت زمان و دور شدن از دوران پیامبر وقت، احتمال ضعف ایمان یاران همان پیامبر و معتقدان به آن کتاب وجود دارد، تا با تبعیت از هوای نفس خویش آن چه را مطابق میل آنان نبود، حذف و آن‌چه را که می‌خواهند بدان اضافه کنند. ثالثاً اگر این کتابت در زمان همان پیامبر انجام می‌شد، راه بر بدخواهان بسته می‌شد و نمی‌توانستند آن‌چه را که عمداً می‌خواهند به آن اضافه نموده یا از آن حذف نمایند، به انجام برسانند چرا که سخن پیامبر که خود میان آنان حضور دارد برای همگان حجت بود... . اما فوت آن پیامبر، راه را بر اختلاف نظر علما و قد علم کردن دوستان نادان و دشمنان برای حذف و اضافات خواهد گشود.

در نتیجه‌ی این دخل و تصرف، بعد از مرگ عیسی(ع) «انجیل»، که به عهد جدید مشهور است با روایت‌های گوناگون از طرف افراد مختلف نوشته شد و در نتیجه انجیل‌های فراوان در بین مسیحیان متداول گردیدند.

پس از چهار قرن کلیسا چهار انجیل را از همه معتبرتر دانست که آن‌ها عبارتند از:[13]

1. انجیل یوحنا: یوحنا از شاگردان محبوب عیسی(ع) بوده است و لیکن اکثر علمای مسیحی متفقند که انجیل یوحنا توسط او نوشته نشده است، بلکه آن را کتابی تزویری می‌پندارند. برای نمونه مطلب فوق در دائرة المعارف انگلیسی که در آن 500 عالم مسیحی مشارکت داشته‌اند، بیان شده است.

2. انجیل مرقس: توسط شخصی به نام یوحنا مشهور به مرقس که جزء یاران دوازده‌گانه محسوب نمی‌شود، نوشته شده است. در اصل یهودی است که مسیحی شده است. برخی از مسیحیان می‌گویند که «بطرس» رئیس حواریون آن را نوشته و به شاگردش مرقس نسبت داده شده است و برخی دیگر می‌گویند مرقس آن را بعد از مرگ «بطرس» و «بولس» نوشته است. در هر حال بر سر کاتب آن اختلاف نظر وجود دارد.

3. انجیل مَتَّی (متّاوس): که توسط یکی از یاران دوازده‌گانه‌ی عیسی(ع) به نام «متی» نوشته شده است. جمهور علمای مسیحی معتقدند که این انجیل به زبان عبری یا سریانی نوشته شده است و لیکن اصل آن مفقود گشته و تنها ترجمه‌ی آن به زبان یونانی در دست است و مترجم آن نیز مشخص نیست.

4. انجیل لوقا: لوقا از شاگردان عیسی(ع) و حتی شاگرد شاگردان او نیز نبوده، بلکه شاگرد «بولس» بوده است. «بولس» نیز شخصی یهودی به اسم «شاؤول» بوده و از بزرگ‌ترین دشمنان مسیحیت به شمار می‌رفته است. ناگهان مدعی می‌شود که عیسی بر او نزول کرده و به او امر کرده است که به تبلیغ مسیحیت بپردازد.

5. امّا انجیل‌های دیگری نیز از جمله انجیل برنابا وجود دارند که از اعتبار در بین بخشی از مسیحیان برخوردار هستند، ولی کلیسا آنان را به رسمیت نمی‌شناسد. برنابا یکی از یاران دوازده‌گانه‌ی عیسی(ع) بوده است. پاپ (گلاسیوس اول) در سال 492م مطالعه‌ی برخی از کتب از جمله انجیل «برنابا» را ممنوع اعلام کرد و این انجیل هم‌چون رازی پوشیده ماند. تا این‌که در سال 1709م توسط «کریمر» مستشار روسی نسخه‌ای مکتوب از آن به زبان ایتالیایی، پیدا شد و آن را نزد یکی از شخصیت‌های «آمستردام» نگه داشت. آن شخصیت نیز آن را به «برنس أیوجین سافوی» درسال 1713م هدیه داد. سپس این نسخه هم‌راه سایر کتاب‌های کتاب‌خانه‌ی «برنس» به کتاب‌خانه‌ی سلطنتی در وین در سال 1738م منتقل گردید. اولین کسی که پرده از این نسخه برداشت، راهب انگلیسی «فرامینو» بود که چند رساله‌ای را پیدا کرد که در آن‌ها کارهای «بولس» محکوم شده بود و در آن به انجیل برنابا استناد گردیده بود. حس کنجکاوی او را واداشت که به دنبال آن انجیل بگردد تا این‌که هنگامی که به یکی از نزدیکان پاپ (سکتس پنجم) تبدیل گشت، در کتاب‌خانه‌ی پاپ آن را پیدا کرد. آن را مخفی نموده و پنهانی به مطالعه‌ی آن پرداخت تا در نهایت اسلام را قبول کرد.



مطالب اساسی که در انجیل برنابا وجود دارد به طور مختصر عبارتند از:

‌أ. عیسی را بنده‌ی خدا و رسول او می‌داند و الوهیت و فرزند خدا بودن او را منکر می‌شود.

‌ب. بیان می‌کند که قربانی مد نظر ابراهیم فرزند او به نام اسماعیل بوده است.

‌ج. با صراحت کامل مژده‌ی آمدن محمد(ص) را به عنوان پیامبر خدا می‌دهد.

‌د. بیان می‌کند که مسیح(ع) به صلیب کشیده نشده است بلکه به سوی آسمان برده شده است و شخصی دیگر که خائن به مسحیت بود و همانند مسیح بود به صلیب آویخته شد.

‌ه. به بسیاری از اصول اعتقادی که مورد اتفاق تمامی ادیان آسمانی است اشاره دارد.

محققان درستی نسبت آن به برنابا را و حواری بودن برنابا را تأئید می‌کنند اگر چه کلیسا آن را تأئید نمی‌کند. دلیل عدم تأئید آن نیز مخالفت انجیل برنابا با دسایس «بولس» و امثال او می‌باشد که کلیسا نیز به آن پایبند بوده و هست.

تحریف انجیل‌ها:

در مجموع علما چه مسلمانان و چه مسیحیانی که دست از تعصب برداشته و چه روشنفکران مسیحی که از دام تقلید رهایی یافته‌اند انتقادات متعددی بر این انجیل‌ها دارند و معتقدند هیچ کدام از انجیل‌ها همان انجیلی نیست که از طرف خداوند بر عیسی(ع) نازل شده است و هم‌چنان‌که قبلاً بیان کردیم چون سال‌ها بعد از عیسی(ع) نوشته شده‌اند بسیار بعید است که نوشته‌های موجود همان چیزی باشند، که عیسی(ع) به عنوان کلام الهی برای‌شان بیان کرده است.

از میان علمای مسلمان، شیخ ابن‌تیمیهt در کتاب «الجواب الصحیح لمن بدل دین المسیح» و ابن القیمt در کتاب «هدایة الحیاری فی اجوبة الیهود و النصاری»، شیخ رحمة‌الله الهندیt در کتاب «اظهارالحق»، محمد ابوزهرهt در کتاب «محاظرات فی النصرانیه» و از علمای مسیحی که مسلمان شده‌اند، ابراهیم خلیل احمد در کتاب «محاظرات فی مقارنة الادیان» به نقد و بررسی آن پرداخته‌اند و ایرادات و تناقضات فراوانی را در آن یافته‌اند. برای نمونه شیخ رحمة‌الله الهندی در آخر کتابش «اظهار الحق» بیشتر از صد اختلاف در بین انجیل‌ها بیان کرده است.

از جمله ایراداتی که در مورد این کتاب تیتروار می‌توان بیان کرد، عبارتند از:

‌أ) انجیل‌ها سال‌ها بعد از فوت عیسی(ع) نوشته شده‌اند.

‌ب) انجیل‌های فراوانی نوشته شدند که هر کدام با دیدگاه خاص نویسنده و محفوظات و شنیده‌های خود به تدوین آن دست زدند. متعدد بودن انجیل‌ها خود بیان‌گر این است که نمی‌توان هیچ کدام را همان انجیل ارسال شده از طرف خدا دانست چرا که هر کدام از آن‌ها دارای بخشی از حقایق و بخشی از دست‌کاری‌های خواسته یا ناخواسته‌ی مؤلفانش می‌باشند و تلفیق آن‌ها هم به دلیل این که هر کدام از اناجیل طرف‌داران خاصّی در بین مسیحیان دارند، امکان‌پذیر نیست. همین امر بود‌که کلیسا با همه‌ی قدرتش باز نتوانست یک انجیل واحد را معرفی نموده و در نهایت چهار انجیل را به رسمیت شناخت. باز برخی دیگر از اناجیل از جمله انجیل «بَرنابا»، که جزء4 انجیل معرفی شده نیست، دارای اعتبار خاصی در میان برخی از مسیحیان و محافل تحقیق می‌باشد.

‌ج) اختلافات و تناقض‌های زیادی میان انجیل‌ها وجود دارد.

‌د) در انجیل‌های چهارگانه علاوه بر نسبت دادن کارهای ناشایست به پیامبران، بر ذات أقدس خداوند نیز نقص روا داشته‌اند.

‌ه) عقاید باطلی که با سایر کتب آسمانی و عقل انسان سازگار نیست در آن‌ها یافته می‌شوند.

‌و) برخی از محتوا و متون آن با حقایق علمی یقینی در تضاد و تعارض قرار دارند. هم چنآن‌که قبلاً اشاره کردیم برخی از علما، از جمله «موریس بوکای» در کتابش به تعدادی از آن‌ها اشاره کرده است.

‌ز) افزون بر موارد فوق، انجیل‌ها، صرف‌نظر از این که تحریف شده‌اند،‌از هر گونه برنامه و دیدگاه در مورد نظام سیاسی، ‌اجتماعی، ‌اقتصادی یا علمی به دور هستند.

زبور و صحف:

زبور به عنوان کتاب داوود(ع) و صحف به عنوان کتاب ابراهیم(ع) شناخته شده‌اند، اما به دلیل این‌که آثاری از آنان موجود نمی‌باشد، جایی برای سخن گفتن و نقد و بررسی آن‌ها وجود ندارد. تنها این که به عنوان دو کتاب آسمانی که از طرف خداوند برای هدایت مردم در زمان داوود(ع) و ابراهیم(ع) نازل شده‌اند، به آنان ایمان داریم. خداوند در قرآن کریم این‌چنین وجود آن‌ها را برای‌مان بیان می‌کند:

... وَآتَینَا دَاوُودَ زَبُوراً[14] یعنی: ... و دادیم به داوود زبور را.

إِنَّ هَذَا لَفِی الصُّحُفِ الأُولَى * صُحُفِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى[15] یعنی: این در کتاب‌های پیشین بوده است. * کتاب‌های ابراهیم و موسی.

قرآن:

قرآن کریم نیز کتابی است که هم‌چون سایر کتب آسمانی بر پیامبر اسلام محمد(ص) برای هدایت و سعادت دنیا و آخرت مردم نازل شد. برای آشنایی بیشتر با قرآن کریم، نگاهی مختصر به شیوه‌ی نزول، دریافت، ثبت و ضبط و پخش آن از زمان ارسال آن از طرف خداوند تا زمان حاضر خواهیم پرداخت.

تعریف قرآن:

چند قول درباره‌ی معنی قرآن وجود دارد که «سیوطی» آن‌ها را در کتابش، «الاتقان» بیان نموده است. برگزیده‌ی آن‌ها قولی است که مورد قبول و پذیرش امام شافعیt می‌باشد و آن این است که: کلمه‌ی قرآن همراه با الف و لام (القرآن) نه مهموز است و نه از کلمه‌ی دیگری گرفته شده است، بلکه اسمی است برای کلامی که بر رسول خدا(ص) نازل شده است.

قرآن کلام خداوند است که از طرف او نازل شده و مخلوق و آفریده نشده است، بلکه از طرف خداوند نازل شده و به سوی او برمی‌گردد، و در مصحف‌ها، نوشته شده و در سینه‌ها حفظ گردیده است و با زبان‌ها خوانده و با گوش‌ها شنیده می‌شود.[16]

استاد مصطفی صادق رافعیt در کتابش «اعجاز القرآن» در تعریف قرآن چنین آورده است:

«قرآن الفاظ و کلماتی است که هرگاه شدت یابند هم‌چون امواجِ دریای خروشانند، هرگاه ملایمت نشان دهند به مثابه نسیم حیات‌بخش ابدیند. بعضی از آن‌ها اساس و پایه و نظام و قوام دنیا را نمایان می‌سازند، یعنی دنیا را خاطرنشان می‌نمایند. قسمتی از آن‌ها بهشت و درختان بارور و میوه‌های خوشبوی آن را توصیف می‌کنند و به تعبیری دنیای آخرت را تعریف می‌کنند. زمانی که از کَرَم و بخشش خداوند مژده دهند، چهره‌های در زیر نقاب پوشیده، شادمان و مسرور می‌شوند. اگر از عذاب و عقاب خبر دهند، زبان‌ها از شدت تب و ناراحتی قلب‌ها، فریاد در می‌آورند. الفاظ قرآن دارای چنان معانی و مفاهیمی هستند که بعضی از آن‌ها انسان را از گوارایی آب بیان، سیراب می‌کنند.

برخی دیگر نیز دارای چنان رقت و رأفتی هستند که نسیم بهشت از آن‌ها بوی خوش می‌گیرد. گروهی دیگر(از الفاظ قرآن) دارای چنان نوری هستند که انسان به وسیله‌ی آن‌ها در آینه‌ی ایمان و اعتقاد راه امن و امان را می‌بیند. گاهی نیز بر دل‌ها حیات می‌بخشد. زمانی هم از مفاهیم و معانی آن‌ها، عطر و عبیر بر می‌خیزد و نسیم رحمت و شفقت بر آن‌ها می‌وزد و در نتیجه راز این دنیای کوچک را نمایان می‌سازند. هنگامی که الفاظ قرآن از دهن‌ها و زبان‌ها خارج می‌شوند از پلک‌های چشم، اشک می‌ریزد و قلب را از روی خشوع و فروتنی چنان ساکت و بازمی‌دارد گویی جنازه‌ای است که زبان بر آن نوحه‌خوانی می‌کند و حقیقت انسان را برای شخص گناه‌کار به گونه‌ای مجسم می‌کند، که گمان می‌برد او نوعی دیگر از انسان است.

بالاخره الفاظ قرآن، به‌ مانند طبقات ابرهایی هستند که ستون‌های آن به حرکت در می‌آید و حرارت آن برق می‌زند و صدای غرش آن فضا را درهم می‌شکند. در این صورت گویی الفاظ قرآن آسمانند که گناهانِ زمین را در برگرفته و ترس و وحشت از عذاب پروردگار، زمین را فراگرفته است. بی‌گمان آسمان در آن موقع تنها یک بانگ بلند باشد و زمین سفره‌ای باشد و مخلوقات طعمه‌ی آن.[17]

نزول قرآن:

اولین بار قرآن در سال 610 میلادی، زمانی‌که عمر محمد(ص) 40 سال و 6 ماه و 8 روز قمری بود، در غار حرا توسط فرشته‌ی وحی بر پیامبر اسلام(ص) نازل گردید. امام بخاری از عایشه ام‌المؤمنین روایت کرده است که:[18] جبرئیل سه بار رسول خدا(ص) را در آغوش گرفته و به خود فشرده و هنگامی‌که جبرئیل به او گفته است: بخوان! رسول خدا(ص) پاسخ می‌دهد: خواندن بلد نیستم، تا این‌که جبرئیل برای بار سوم به او می‌گوید:

اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ * خَلَقَ الإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ *اقْرَأْ وَرَبُّکَ الأَکْرَمُ * الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الإِنسَانَ مَا لَمْ یعْلَم[19]ْ یعنی: بخوان به نام پروردگارت، آن‌که (همه‌ی جهان را) آفریده است. * انسان را از خون بسته آفریده است. * بخوان! پروردگار تو بزرگ و بخشنده‌تر است. * همان خدایی که به‌وسیله‌ی قلم آموخت. * بدو چیزهایی را آموخت که نمی‌دانست.

و این نزول قرآن در طول مدت 23 سال از حیات مبارک رسول اکرم(ص) ادامه داشته است.

جمع‌آوری قرآن:

جمع‌آوری قرآن، به معنی کتابت و نوشتن آن، در ابتدای اسلام سه بار انجام گرفت: بار اول در زمان رسول خدا(ص)، بار دوم در زمان خلافت ابوبکر صدیقt و بار سوم در زمان خلافت عثمان بن عفانt جمع‌آوری شد. و تنها در این دوره‌ی سوم بود که قرآن نسخه‌برداری شد و نسخه‌های آن به استآن‌ها فرستاده شدند. در مرحله‌ی قبل از کتابت فقط در سینه‌ها حفظ گردید. در ادامه‌ی مطلب، مراحل فوق را به تفصیل بیان خواهیم داشت.



1. حفظ و نگهداری قرآن در سینه‌ها:

قرآن کریم بر رسول خدا(ص) نازل شد. اراده‌ی رسول خدا متوجه حفظ و پشتیبانی از آن بود به همین خاطر آن را با مکث و آهسته آن‌طوری که خداوند پاک و بلند مرتبه به او دستور داده بود، بر مردم می‌خواند.

عایشه و فاطمه(رض) گفته‌اند: از رسول خدا(ص) شنیدیم که می‌گفت:

«إنَّ جِبْرِیلَ کَانَ یعارِضُنی القرآنَ فِی کُلِّ سَنَةٍ مَرَّةً وَ إنَّهُ عارَضَنِی العَام مَرَّتَینِ وَ لاآراهَ إلّا حضَرَ أجَلِی» یعنی: «جبرئیل هر سال یک بار قرآن را بر من می‌خواند، و او امسال دو بار آن را بر من خواند، و من این کار را جز نزدیک شدن مرگ خود چیزی دیگر نمی‌بینم.»

رسول خدا(ص) آن چه را که از طرف پروردگارش بر او نازل می‌شد به آنان می‌رساند و با اعلام این‌که حاضران پیام خدا را به غایبان برسانند، روحِ توجه و عنایت به قرآن را در میانشان پرورش می‌داد. صحابه(رض) نیز در اثر عنایت و توجه خاصشان به کتاب خدا، در حفظ و نگهداری آن با هم رقابت می‌ورزیدند، در تدریس و تفهیم آن از هم‌ سبقت می‌جستند و جهت بهره‌مند شدن از خواندن قرآن، از لذت خواب و استراحت و آرامش خود چشم می‌پوشیدند.

از این جهت حافظان قرآن در زمان حیات رسول خدا(ص) گروه کثیری بودند، و بعضی از نویسندگان و مؤلفان تعدادی از آنان را نام برده و ذکر کرده‌اند، که عبارتند از: خلفای چهارگانه (ابوبکر و عمر، عثمان، علی)، طلحه، سعد، ابن مسعود، حذیفه، سالم‌مولی ابی حذیفه، ابو هریره، ابن‌عمر، ابن‌عباس، عبدالله بن عَمرو بن عاص و پدرش، معاویه، ابن الزبیر، عبدالله بن السائب، عایشه، حفصه، ام سلمه، که همگی از مهاجران بودند. افراد حافظ قرآن از انصار عبارت بودند از: أُبَی بن کعب، معاذ بن جبل، زیدابن ثابت، ابو الدرداء، مجمع بن حارثه، ابوزید، که هویتش را از اَنَس پرسیدند، در جواب گفت: او یکی از عموهای من است.

2. مکتوب کردن قرآن در زمان پیامبر(ص):

جمع قرآن به معنی کتابت و نگارش آن در زمان رسول خدا(ص) یکی از عادت و روش‌های صحابه(رض) بود. بالاترین عنایت و توجه ایشان نسبت به حفظ قرآن و پشتیبانی از آن، این بود که جهت تصحیح و جست‌وجوی وجوه و جنبه‌های قرائت قرآن، و مقید ساختن آن به وسیله‌ی نوشتن (و ضبط و ثبت آن) در آن مقدار ابزار و وسایلی که برای آنان امکان‌پذیر بود از قبیل: استخوآن‌ها، و سنگ‌ها و تخته‌پاره‌ها، و چیزهای دیگری مشابه آن‌ها، مبادرت می‌ورزیدند. رسول خدا(ص) کاتبانی را برای نوشتن وحی برگزیده بود که هرگاه آیاتی از قرآن بر او نازل می‌شدند به آنان دستور می‌داد که آن‌ها را بنویسند. این کاتبان از بهترین و آگاه‌ترین صحابه بودند، از آن‌ جمله: ابوبکر، عمر، عثمان، علی، ابان بن سعید، زید بن ثابت، خالد بن ولید، أُبی بن کعب، معاویه، ثابت بن قیس، ارقم بن ابی‌الارقم، حنظله بن ربیع و ابو رافع قبطی. اینان آیاتی که بر رسول خدا(ص) نازل می‌شدند در حضور رسول خدا(ص) آن‌ها را هم برای او(ص) و هم برای خود می‌نوشتند، و رسول خدا جای نوشتن آیه‌ها را در سوره‌های مربوط به آن‌ها تعیین می‌کرد.

بنابراین در زمان رسول خدا(ص) علاوه بر حفظ قرآن در سینه‌ها، تمام آن جمع‌آوری و نوشته شد.

اما در یک مصحف واحد جمع‌آوری نشد و سوره‌های آن مرتب و منظم نگردید، و این امر به‌خاطر این بوده که رسول خدا(ص) منتظر نزول آیه‌های دیگر، یا نزول ناسخ حکم بعضی از آیه‌های قرآن بوده است.



3. جمع‌آوری قرآن در زمان ابوبکر صدیقt:

وقتی که رسول خدا(ص) وفات نمودند و بعد از ایشان ابوبکر صدیقt به‌خلافت رسید، چند روی‌داد مهم رخ دادند. از جمله‌ی آن: واقعه‌ی یمامه بود که در سال دوازدهم هجری جنگی بین مسلمانان و پیروان مُرتدِ مسیلمه‌ی کذاب برپاشد و تعداد زیادی از قاریان و حافظان قرآن در آن جنگ شهید شدند، این وضع مسلمانان را نگران کرد، بنابراین ابوبکرt جهت جمع‌آوری و تدوین آن کمرِ همت بست و زید بن ثابت را برای اجرای این امر برگزید. انتخاب زید بدین خاطر بود که او یکی از حافظان قرآن بود و پیوسته در حضور رسول خدا(ص) به کتابت قرآن اشتغال داشت و شاهد و ناظر آخرین تلاوت قرآن به وسیله‌ی رسول خدا(ص) بود. همراه با این وصف او شخصی بود عادل، وظیفه‌شناس و مورد اعتماد و بسیار پرهیزکار و در تمام اوضاع و احوال ثابت‌قدم و استوار بود.

زید بن ثابتt شروع به جمع‌آوری قرآن نمود و برای خود روش خاص و استواری را برگزید. به این ترتیب که قرآن را کلاً در سینه‌ی مردانی که آن را حفظ داشتند، و همچنین از تخته سنگ‌ها و تخته چوب‌ها، و در چیزهای دیگری که قرآن در حضور رسول خدا(ص) روی آن‌ها نوشته شده بود، جست‌وجو نمود. هیچ نوشته‌ای را قبول نمی‌کرد تا این که دو شاهد عادل آن را گواهی می‌دادند، و اعتراف و اظهار می‌داشتند که آن دست نوشته در حضور رسول خدا(ص) نوشته شده است.

زید بن ثابت بر این روش سالم، زیر نظر ابوبکر و عمر حرکت کرد و کار خود را ادامه داد تا این که جمع‌آوری قرآن را در مجموعه‌ای از دست نوشته‌ها و صحیفه‌ها به پایان رسانید. اصحاب بدون استثنا بر آن اتفاق نظر داشتند و ابوبکر آن را نزد خود نگاه داشت و تا زنده بود، نزد او ماند.

بعد از وفات ابوبکرt، عمر آن را نزد خود نگاه داشت و هنگامی که عمرt نیز وفات نمود، دخترش حفصه(رض) آن را پیش خود نگاه داشت.

4. جمع‌آوری قرآن در زمان عثمانt:

در زمان عثمانt فتوحات اسلامی گسترش یافت و مسلمانان در شهرها و اکناف و اطراف پراکنده شدند و ساکنان هر سرزمینی از سرزمین‌های اسلامی قرائت قرآن را از صحابه‌ای که در میان آنان شهرت داشت فرا می‌گرفتند.

به علت فاصله‌ی زمانی مردم با رسول خدا(ص) و با نزول وحی، حرکت جدیدی پیدا شد و در ادای حروف و نحوه‌ی تلفظ آن‌ها، هم‌چنین در کیفیت و روش قرائت در میان مردم اختلافاتی بروز کرد. بنابراین عثمانt پس از مشورت با اکثر صحابه زیر نظر خود چند نفر را مأمور کرد تا 7 نسخه از روی نسخه‌ی موجود که با یک لهجه‌ی واحد (قریشی) نوشته شده بود و در منزل حفصه همسر پیامبر(ص) و دختر عمربن‌خطابt نگه‌داری می‌شد، بنویسند و هر کدام را به یکی از ولایت‌ها فرستاده و هم‌راه هر نسخه هم، یک معلم را جهت آموزش فرستاد.[20]

تعداد اجزا، سوره‌ها و آیات قرآن:

قرآن کریم دارای 30 جزء مساوی و 114 سوره با تعداد آیات متفاوت می‌باشد. بلندترین سوره‌ی قرآن، «بقره» با 286 آیه و کوچکترین سوره‌، «کوثر»‌ با 3 آیه می‌باشد. کل قرآن داری 6236 آیه است.

ترتیب آیات و سوره‌های قرآن:

در کتاب «اتقان» تألیف سیوطی در این مورد چنین آمده است: اجماع و نصوص مترادف، بر آن است که ترتیب آیات قرآن توقیفی و به دستور رسول خدا(ص) بوده است و هیچ شک و شبهه‌ای در آن نیست.

«زرشکی» هم در کتاب «البرهان» و ابوجعفربن الزبیر در کتاب «مناسبات» خود، چنین بیان می‌کنند که: ترتیب آیات در سوره‌های قرآن توقیفی و به دستور رسول خدا(ص) صورت گرفته است، در این امر اختلافی میان مسلمانان نیست. «زید» می‌گوید: ما، در حضور رسول خدا(ص) بودیم که قرآن را در تکه‌پاره‌ها جمع‌آوری و می‌نوشتیم.

حدیث دیگری که احمد با سند خوب از عثمان بن ابی العاص روایت کرده، چنین است: در حضور رسول خدا(ص) نشسته بودم ناگاه چند دقیقه‌ای چشمانش به بالا خیره ماند و سپس به خود آمد و گفت: «آتانِی جبرئیلُ فَأَمَرَنِی أَنْ أضَع هذهِ الایه هذا الموضِعَ مِنْ هذهِ السُّوَرةِ» یعنی: «جبرئیل نزد من آمد و مرا دستور داد که این آیه را در این قسمت از این سوره بگذارم.»[21]

نام‌گذاری سوره‌های قرآن نیز هم‌چنان‌که در احادیث نبوی و آثار بزرگان دین ثابت شده است، با دستور رسول خدا بوده است.

برای مثال: «مسلِم» از «ابوهریره» نقل کرده است که پیامبر(ص) فرمود:

«لاَ تَجْعَلُوا بُیوتَکُمْ مَقَابِرَ. إِنَّ الشَّیطَانَ ینْفِرُ مِنَ الْبَیتِ الَّذِی تُقْرَأُ فِیهِ سُورَةُ الْبَقَرَةِ»[22] یعنی: «خانه‌های خود را به گورستان تبدیل نکنید، خانه‌ای که در آن سوره‌ی بقره خوانده شود، شیطان از آن فرار می‌کند.»

هدف از آوردن حدیث فوق این بود که متوجه شویم پیامبر(ص) خود اسم سوره‌ی بقره را بر زبان آورده است. اما در ترتیب سوره‌های قرآن اختلاف نظر هست؛ بعضی گفته‌اند ترتیب سوره‌ها نیز توقیفی و به دستور و رأی رسول خدا بوده و برخی دیگر گفته‌اند با اجتهاد و رأی صحابه(رض) بوده است.






پاورقی‌ها:
--------------------------------------------------------------------------------

[1] - رسائل فی العقیدة للشیخ محمد بن عثیمین ص23.

[2]- عبدالرحمن حسن حبنکه المیدانی، العقیدة الاسلامیة و أسسها، تهران 1364، جاپ دوم، نشر صبا تهران و بیان پاوه، ص 537.

[3] - برای کسب اطلاع بیشتر در رابطه با علت نزول کتاب‌های آسمانی متعدد به فصل «ایمان به پیامبران» مبحث «علت آمدن پیامبران متعدد» مراجعه شود.

[4] - قرآن کریم، سوره‌ی بقره، آیه‌ی 136.

[5]- د. عمر الاشقر، الرسل و الرسالات ص235.

[6]- قرآن کریم، سوره‌ی بقره، آیه‌ی 285. هم‌چنین در آیه‌ی زیر مؤمنان را به ایمان به کلیه‌ی کتاب‌های آسمانی امر می‌کند و می‌فرماید: «قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَینَا وَمَا أُنزِلَ إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَقَ وَیعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِی مُوسَى وَعِیسَى وَمَا أُوتِی النَّبِیونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَینَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ» قرآن کریم، سوره‌ی بقره، آیه‌ی 136.

[7]- محمد ابراهیم الحمد، الایمان بالکتب، اینترنت، ص2.

[8] - احمد بن حنبل، الزهد (مسند احمد)، دار الکتب العلمیه، جزء1، حدیث 6، ص84.

[9]- در نوشتن اسفار پنج‌گانه از کتاب «مقارنه‌ی بین قرآن و تورات از محمد الصویانی» در مراجعه به کتاب «ایمان به کتب» از محمدبن‌ابراهیم‌الحمد استفاده گردیده است.

[10]- بد نیست در این‌جا از زبان انجیل تغییر و تحریف تورات را بشنویم: «آن‌وقت شاگردان گفتند ای معلم در کتاب موسی چنین نوشته شده که عهد با اسحاق بسته شده * یسوع آه کشیده جواب داد آن‌چه نوشته شده همین است * و لیکن نه موسی نوشته و نه یسوع * بلکه احبار ما نوشته‌اند، آنان‌که نمی‌ترسند از خدای * حق می‌گویم به شما به درستی که هر گاه به کار برید نظر را در سخن فرشته جبرئیل، خواهید دانست خباثت کتبه و فقهای ما را.» انجیل برنابا، مترجم: حیدر قلی خان قزلباش ملقب به سردار کابلی ،‌ انتشارات المعی، تهران، چاپ چهارم 1383، فصل چهل و چهارم، شماره‌ی 1 تا 6، صص 124 و 125.

[11]- محمد بن ابراهیم الحمد، «الایمان بالکتب»، به نقل از کتاب «الرسل و الرسالات» از د.عمر الأشقر، صص 104 و 105.

[12]- «التوراة و الانجیل و القرآن والعلم» ترجمه‌ی عربی «شیخ حسن خالد»، ترجمه‌ی فارسی «نسرین حکمی» تحت عنوان «تورات،‌انجیل، قرآن و علم».

[13]- عبدالرحمن حسن حبنکه المیدانی، العقیدة الاسلامیة و أسسها، تهران 1364، جاپ دوم، نشر صبا تهران و بیان پاوه، صص 556 تا 576.

[14]- قرآن کریم، سوره‌ی الاسراء، آیه‌ی 55.

[15]- قرآن کریم، سوره‌ی الاعلی، آیات 18 و 19.

[16]- کلام نسفی.

[17]- محمدطاهر کردی، تاریخ قرآن، مترجم: محمد صالح سعیدی، انتشارات مسعود (احمدی)، چاپ اول 1370، صص 34و35و36.

[18]- البخاری، صحیح بخاری، دارالکتب العلمیه، جزء 9، حدیث 44، ص 733.

[19]- قرآن کریم، سوره‌ی علق، آیات 1 تا 5.

[20]- جمع‌آوری قرآن عظیم برای اولین بار در تاریخ، در حالی‌که در تخته‌پاره‌های چوب و استخوان‌های کتف و در سینه‌ی حافظان و قاریان قرآن پراکنده بود، کار مهمی بود که احتیاج به توجه و عنابت بسیار و دقت کاملی داشت. به همین علت بود گروهی که به جمع‌آوری قرآن اقدام نمودند تنها اعتماد و تکیه بر آن‌چه از قرآن که در سینه و حفظ خود داشتند نمی‌کردند، در صورتی که در میان ایشان بودند افرادی که تمام قرآن را از حفظ داشتند. هم‌چنین آنان تنها و به مجرد دیدن و مشاهده کردن آن‌چه از قرآن که در تکه‌پاره‌ها و چیزهای دیگری نوشته شده بود اکتفا و بسنده نمی‌کردند، بلکه آن را از کسی که از رسول خدا (ص) به طور شنیدنی فرا گرفته بود می‌گرفتند. پس به همین علت این کار به اطمینان و احتیاط، نزدیک، و از شک و تردید دور می‌باشد. در کتاب «زندگانی محمد» تألیف استاد محمد حسین هیکل آمده است: «سیر ولیم مویر» هنگام سخن گفتن راجع به قرآن و دقت رسیدن آن به دست ما می‌گوید: «وحی مقدس، پایه و اساس اسلام است.» زمانی که وسایل و ابزار برای نوشتن آن چه که بدون یادداشت از شاعرانشان بهره می‌گرفتند موجود نبود، عادت کرده بودند که این اشعار و قصاید را به ذهن‌شان بسپارند، به همین طریق آن‌چه به قبائل‌شان نسبت و ارتباط داشت بر روی صفحات قلبشان می‌سپردند و به این ترتیب قدرت حافظه و توانایی یادآوری آنان نهایت رشد و نمو ‌کرد. در چنین شرایطی بود که بعضی از اصحاب رسول خدا(ص) در اثر نیروی حافظه و دقت و باریک‌بینی و به واسطه‌ی علاقه و دل‌بستگی به حفظ و نگهداری قرآن و یادآوری آن، به درجه‌ای رسیدند که با این نیرو می‌توانستند با دقت کامل و بدون شک و شبهه، تمام آن‌چه از قرآن را که از اول تا آخر آموخته و حفظ کرده بودند، بازگو کنند. خاورشناس آمریکایی «ر-ف بوددلی» نیز کتاب با ارزشی را به نام «رسول» (زندگی محمد) تألیف نموده و گفته است: کتابی مناسب زمان، در دسترس ماست که در اصالت یگانه و بی‌نظیر است، و در سالم ماندن و صحت و درستیش آن‌طوری که نازل شده است، هیچ گونه شک و تردیدی نیست. این کتاب، قرآن است، قرآنی که امروز به مانند آن روزی است که برای اولین بار زیر نظر محمد(ص) نوشته شد و با وجود این که (در آن زمان ابزار مناسب نگارش موجود نبود) و افکار و اندیشه‌ها در تکه‌پاره‌ها و پوست درختان خرما و روی استخوان‌های کتف در لحظات عجیب جمع و تدوین شده بودند. (با این وصف) سوره‌ها و آیات اصیل قرآن (علاوه بر نوشته شدن آن‌ها در وسایل و ابزار فوق) به درستی حفظ، و نگهداری شده‌اند. سپس این خاورشناس می‌گوید: قرآن مجموعه‌ای از سخنان و یا بیاناتی نیست که فرض شود محمد آن‌ها را گفته است بلکه قرآن همان آیاتی است که خود محمد روز به روز، و ماه به ماه که در طول زندگیش ] نبوّتش[ به صورت املا بر کاتبان وحی بیان نموده و آن‌ها را نوشته‌اند. بعد می‌گوید: بی‌تردید زید بن ثابت[20] در نگارش قرآن یگانه روش پسندیده و اطمینان بخش و خالی از هر نوع شک و گمان که داشت، این بود که او کاری را انجام نداد که موجب ازدیاد قرائتی شود، یا ارتباط جمله‌ای را ضایع کند و آن را بر هم زند، یا تفصیل و بیان آن را به طوری که حسن و خواسته اسلام را خدشه‌دار کند حذف نماید و یا بنویسد. بلکه زید تا وقتی که قرآن را به اتمام رسانید و آن را منتشر ساخت، چنان با اخلاص و پاکی عمل نمود که امکان تصورش نیست، و این کاری بود که فقط از طرف خداوند و تنها با خواست او انجام گرفت (بدون این که در آن تحریف و یا تغییری بعمل آید). سپس این خاوشناس امریکایی می‌گوید: مهم این است که قرآن یگانه عمل و کتابی است که بیشتر از دوازده قرن باقی مانده است بدون این که در آن تغییر و تبدیلی انجام گرفته باشد، و چیزی یافت نمی‌شود که امکان کوچکترین هم‌طرازی و هم‌ردیفی با آن داشته باشد، نه در آیین یهود و نه در آیین مسیح. زندگانی محمد، محمد حسن هیکل.

[21] - آیه این است: «إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِیتَاءِ ذِی الْقُرْبَى وَینْهَى عَنْ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ وَالْبَغْی یعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» النحل/90 یعنی:«خداوند به دادگری، و نیکوکاری، و نیز بخشش به نزدیکان دستور می‌دهد، و از ارتکاب گناهان بزرگ (چون شرک و زنا)، و انجام کارهای ناشایست (نا سازگار با فطرت و عقل سلیم)، و دست درازی و ستمگری نهی می‌کند. خداوند شما را اندرز می‌دهد تا این که پند گیرید (و با رعایت اصول سه‌گانه‌ی عدل و احسان و ایتاء ذی‌القربی، و مبارزه‌ی با انحرافات سه‌گانه‌ی فحشاء و منکر و بغی، دنیایی آباد و آرام و خالی از هرگونه بدبختی و تباهی بسازید)...»

[22]- مسلم بن الحجاج، صجیج مسلم، دارالکتب العلمیه، کتاب صلاة‌المسافرین و قصرها، جزء 6، حدیث 1774، ص 57.